بارالها ! دل های خاشعان شیفته توست، و راه های راغبانْ به سوی تو، هموار . [امام سجّاد علیه السلام ـ در زیارت امین اللّه ـ]

.: آوای حق :.

 
 
حقیقت آزادی بیان در آمریکا(سه شنبه 86 تیر 26 ساعت 2:49 صبح )


نویسنده: رابرت فیسک


  «لیلا ال آریان» کارمند یکی از دفاتر انتشاراتی من در نیویورک است. همین اواخر، هنگامی که او قصد ترک دفتر را داشت با ناراحتی به من گفت، به سختی می توانم با پدرم تماس بگیرم. «سامی ال آریان» پدر لیلا در زندان «کارولینای شمالی» حبس شده و فقط می تواند تعداد محدودی تماس تلفنی، آن هم تحت نظارت زندان، با اقوام خود داشته باشد.سامی 49 سال دارد. وی 60 روز در اعتراض به ظلمی که دولت آمریکا به او روا داشته بود اعتصاب کرد. این حرکت سامی اگر چه موفق نشد وجدان به خواب رفته روزنامه نگاران آمریکایی را بیدار کند، اما عدالت را در این کشور زیر سؤال برد.با این همه، زنده باد «جان ساگ»، روزنامه نگار شهر «تامپا» فلوریدا و «الکساندر کاکبرن» از «کانتر پانچ» که اعتصاب غذای سامی را چندین بار گزارش کردند.والدین سامی ال آریان فلسطینی هستند، اما او در کویت متولد شد. وی یکی از استادان برجسته کامپیوتر در دانشگاه فلوریدای جنوبی بود که تلاش کرد تراژدی واقعی عرب های فلسطینی را ترسیم کند؛ اما تلاش هایش چندان ثمر نداشت.چنان که «ساگ» می گوید، کلاس های درس او خشم لابی های اسرائیلی را برانگیخته بود. تا اینکه در سال 2003، سامی به اتهام توطئه چینی برای «قتل وجرح» و نیز کمک مالی به جهاد اسلامی فلسطین دستگیر شد. او را دو سال و نیم در سلول انفرادی زندانی کردند. زندان بان ها او را مجبور می کردند با دست و پای زنجیر شده نیم مایل راه برود. محاکمه ال آریان در شهر «تامپا» شش ماه به طول انجامید. دولت آمریکا 80 نفر شاهد که 21نفرشان اسرائیلی بودند را فراخواند و علیه وی پرونده سازی کرد.دسامبر سال 2005 بود که سامی از بیشتر اتهامات وارده تبرئه شد و در ارتباط با سایر اتهامات نیز هیئت منصفه با 10 رأی موافق و دورأی مخالف وی را تبرئه کرد. چون FBI به دنبال طرح اتهامات بیشتری علیه ال آریان بود، وکلایش از او خواستند دادخواستی بنویسد و مانع طرح اتهامات بیشتر شود. اما تلاش های سامی نتیجه نداد و دادستان «گردن کرامبرگ» آزادی سامی را مشروط به این کرد که او علیه یک گروه اسلامی شهادت دهد. سامی از دادن شهادت خودداری کرد و ترجیح داد به زندگی پر درد و رنج خود در زندان ادامه دهد.¤ ¤ ¤بیشتر شکنجه گران آمریکایی در عراق هستند. یکی از این شکنجه گران مردی است که نام «ریک فر» (ریک باانصاف) را برای خود برگزیده است. ریک یک بازجوی قراردادی است که ماجراجویی های خود را در پایگاه بازجویی هشتاد و دوم نیروی هوایی آمریکا در فلوجه، در روزنامه واشنگتن پست به چاپ رساند.ریک هم اکنون کابوس یک عراقی را می بیند. یک عراقی که در جریان بازجویی، ریک او را مجبور کرد برهنه شود در گوشه ای از اتاق سرپا بایستد؛ ریک اجازه خوابیدن را هم به او نداد. حال این ریک است که نمی تواند بخوابد. او می گوید: «مردی بدون چهره به من خیره می شود و التماس کمک می کند. اما من می ترسم تکان بخورم. او فریاد می کشد. صدایش رقت انگیز است و حالم را بد می کند. او جیغ می کشد اما همین که بیدار می شوم می فهمم این صدای جیغ خودم بوده است.»همه اینها در حالی اتفاق می افتد که رسانه های غرب جرئت انعکاس آنها را ندارند. همه وحشیگری های اشغالگران در عراق و افغانستان در حالی صورت می گیرد که سیاستمداران ما از هیچ تلاشی برای دور نگه داشتن مردم از واقعیت های خاورمیانه فروگذار نمی کنند.این سانسور واقعیت های خاورمیانه حتی به مدارس نیز کشیده شده است:مدیر دبیرستانی در ایالت «کانتیکات» دانش آموزان را از اجرای نمایشنامه ای براساس نامه ها و سخنان سربازان آمریکایی در عراق منع کرده است. در این نمایش که «صداها در جنگ» نام دارد، عده ای از دانش آموزان دبیرستان «ویلتون» یادداشت ها و خاطرات سربازان آمریکایی از جمله یک سرباز 19ساله فارغ التحصیل دبیرستان ویلتون که در عراق کشته شد را گردآوری کردند تا نمایشنامه خود را براساس آنها بنویسند. اما تلاش هایشان بی نتیجه ماند. مدیر دبیرستان ویلتون اعلام کرد که این نمایشنامه باعث ناراحتی آنهایی می شود که عزیزانشان را از دست دادند و یا نزدیکانشان در عراق در حال انجام وظیفه هستند. بخش جالب سخنان آقای مدیر برای من این جاست: او معتقد است زمان کافی برای تمرین نمایشنامه وجود نداشته تا بتوان مطمئن بود که این نمایش «یک تجربه آموزشی صحیح برای دانش آموزان ماست.» و البته کاملا منظور آقای مدیر را درک می کنم. آقای مدیر که تجارب جنگی اش (چنانچه اصلا تجربه ای داشته باشد) در جایی ثبت نشده به دانش آموزانی که نمایش «بوته آزمایش» آرتور میلر را اجرا کردند می گوید در جایگاهی نیستند که به تماشاچیان بگویند سربازان چه فکر می کنند.حالا دانش آموزان دبیرستان ویلتون با سیلی از پیشنهادات برای اجرای نمایشنامه خود در محل های دیگر روبرو هستند. فکر می کنم آقای مدیر به دنبال هدفی است. او بهتر است دانش آموزانش را به اجرای نمایشنامه «تیتوس آندرونیکوس» شکسپیر تشویق کند. نمایشنامه ای که سراسر آشوب، شکنجه، تجاوز، ضرب و جرح و کشتن از روی احترام! است. این نمایش وضع موجود در عراق را برای مردم کانکتیکات به خوبی توجیه خواهد کرد و این همان «تجربه آموزشی صحیح» مدنظر آقای مدیر است!







بازدیدهای امروز: 19  بازدید

بازدیدهای دیروز:1  بازدید

مجموع بازدیدها: 82300  بازدید


» لینک دوستان من «
» لوگوی دوستان من «
» آرشیو یادداشت ها «
» موسیقی وبلاگ ? «
» اشتراک در خبرنامه «